پروردگارا هر خانه ای که ساخته میشود ویران خواهد شد جز گنبد مینای تو
سرما, غم از دست دادن عزیزان و نزدیکان, غم از دست دادن خانه و کاشانه و زحمات گذشته و و و... شاید این کمترین غمهای یک زلزله زده باشد. بزرگتر از آن غم آینده است, آینده ای مبهم در پیش رو بدون دوستان ویا حتی پدر و مادر و خواهر و برادر و برای بعضی شروع از صفر.
چیزی که پر واضح است این که زندگی ادامه دارد و من و تو بعد از مدتی این حادثه را فراموش میکنیم مثل کاری که با زلزله ی رودبار و منجیل با 35000 کشته اش کردیم ولی آیا یک زلزله زده ی عزیز ازدست داده میتواند این حادثه را فراموش کند.
از منظری دیگر دیدن این حادثه و امثال آن نباید باعث شود که در حکمت خدا شک کنیم چراکه این واقعه با همه ی پیامدهایش , تلخ یا شیرین , باعث شد یک بار دیگر همه اختلافات را برای مدتی کنار بگذارند و در یک کار با هم وحدتی دوباره داشته باشند هرچند که تاریخ نشان داده بعد از مدتی عده ای, از نظر من بی دین و ایمان , از این سوژه برای منافع خود سوء استفاده خواهند کرد.
امیدوارم من و تو از آنان نباشیم.
سلام خیلی جالبه موفق باشی افرین به ایمانت
طبیعت بد نیست این ما آدمها هستیم که با بی تدبیری باعث بروز چنین فجایعی می شویم!
آفرین نظرمون به طرز فکرتون
زیباترین شعرها پس از تلخترین جنایتها سروده می شود
و خدا تلخترین جنایت را سرود...و شاعر را افرید
و تو ان شاعری که اخرین جنایت خدا را در پس احساس شاعرانه ات گم می کنی
یادمان نرود دعا کنیم...که خدا لعنت کند خدا را